داستان درباره دروغ دانلود مقاله درباره دروغ متن سخنرانی درباره دروغ انشا در مورد راستگویی و دروغگویی انشا در مورد دروغگو دشمن خداست شعر در مورد دروغ حدیث درباره دروغگویی مقاله در مورد دروغ pdf

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﺎﺳﻒ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤـﺎﻡ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐـﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻣﯿـﮑﻨﻨﺪ
ﺣـﺲ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻧﻤـﯽ ﺷﻨﻮﻧـــﺪ
نمیچشــــند 
ﻓﻘـﻂ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻬـﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
خدایا به آدم هایت بیاموز
تــــو خدایــــی نه آن ها
دســـت از خدایی کردنـــشــان بردارند..
خدایا حکم کن دست از خدایی کردنشان بردارند
چه بسیار بی گناه هایی که گناه کارند
و چه گناه کارهایی که بی گناه شناخته شدند
خدایی و از حال دلشان خبر داری.
خدایا میدانند خدایی هم وجود دارند؟
میدانند تو ناظر همهٔ عمل هایشان هستی؟
تک تکشان میدانند :
ریاکارند و ساده جلوه میدهند
دوستند اما دشمنی میکنند
کام کارند اما ناکامی می کنند
دارایی های زیادی دارند اما نداری میکنند
همکارند و رقابت میکنند
جوانند و ادعای پیری میکنند
رفیق هستند امـا نامردی میکنند
متقلبند اما پر تکاپو نشان میدهند
خدایا چه خنجر هایی که در تن ها فرو نکردند
چه تهمت هایی که نزدند
چه بی توجهی هایی که نکردند
خدایا بالایی و همه چیز را میبینی
خدایا !
به مایاد بده و
در وجودما بِدَم
انسانیم و خطا میکنیم
مانند تو هم نیستیم که از همه اشتباه ها بگذریم
چگونه میتوانی از گناه های بزرگ بگذری؟
خدایا به ما بیاموز مثل خودت مهربان و‌بخشنده باشیم
مثل خودت ساده و‌ بی کینه باشیم و مثل تو در عوضِ کار های نیکی که در حق دیگران میکنیم بر سرشان منت نگزاریم

بی خداباش هرچه خواهی کن / با خدا باش پادشاهی کن