چقدر لذت بخش است هنگامی که با طنین دلنشین باران که از پشت پنجره با باد رقصان ضربه های آرام به شیشه ی آن میزند صبح خود را آغاز کنیم…..

 

-صبحی که سرآغاز آن نعمت گوارای پروردگار باشد بارانی که گاه آرام و بی صدا گونه گلهارا نوازش میدهد و گاه با بی رحمی بالها پرندگان را خیس میکند…..

 

-باران با دانه های نگین مانند خود” آسمان را به زمین وصل میکند. وقتی باران به صدا در می آید دلم میگیرد…..

– کاش من هم مانند کودکانی که آمدن باران را به یکدیگر خبر میدهند و به دنبال چترهای رنگی خود میگردند شور شوق بازی در زیر اشک های آسمان را داشتم…..

 

لحظه های زیباییست وقتی که دختر بچه ای آرام با جعبه ی شکلاتش کنار جاده زیر قطره های باران نشسته است ولی پسرک او را با سایه ی چتر خود مواجه میکند…..

 

-باران رحمت اتهی را از معصیت پاک و منزه میکند کاش می شد دلهایمان هم با بارش باران همچون گلی نو شکفته تازه و پاک میشد…..

 

-کاش قلب هایمان صاف و آینه مانند قلب کودکان بود که با آوای دلنشین باران همخوانی می کردند و در هنگام برق آسمان یکدیگر را در آغوش می کشیدند به گمانم آماده ی عکس انداختن آسمانی بودند…..

 

-صدای تپش قلب آسمان به وسیله قطرات ریز باران به زمین میرسد…..

-کاش زودتر برسد روزی که همه ی ما بدون چتر در زیر بارانی که به یمن ظهور امام مهدی (عج) می بارد بایستیم…..