انشا ادبی درباره بهار متن در مورد فصل بهار انشا در مورد فصل تابستان متن عادی درمورد بهار شعر در مورد فصل بهار انشا درمورد بهار مقدمه بدنه نتیجه جملات زیبا در مورد بهار متن ادبی در وصف بهار


در شروع بهار ما تعطیل هستیم و به مدرسه نمی رویم.

همه این تعطیلات را دوست دارند چون عید است و ما به دیدن بقیه فامیل می رویم و بیش تر فرصت برای بازی با دوستانمان داریم.

بعضی از سال ها، ما در تعطیلات عید نوروز که اول بهار است به مسافرت می رویم.


هر شهری که ما به آن مسافرت کردیم، در بهار بسیار زیبا بود. درخت ها برگ های تازه باز کرده بودند و درخت های میوه پر از شکوفه بودند.

از کنار هر جاده ای که رد می شدیم آن جا پر از گل های کوچک زرد و سفید بود و من از دیدن آن گل های زیبا خیلی خوشحال می شدم و از مادرم می خواستم کمی از آن ها را برای من بچیند.

در بیش تر شهرها به خاطر بهار و عید نوروز جشن بر گزار می شد و در این جشن، بر گزار کنندگان مراسم، لباس های محلی می پوشیدند تا آداب و رسوم شهر خود را به ما معرفی کنند.

در فصل بهار ما اولین چغاله بادام ها را می خوریم که بسیار خوشمزه است، چون درخت های بادام زودتر از بقیه ی درخت ها شکوفه می زنند و در اول بهار، چغاله ها آماده ی خوردن می شوند.

در فصل بهار همه جا تمیز تر است، چون قبل از عید همه خانه تکانی می کنند، همین طور طبیعت هم دوباره سبز می شود و میدان ها و خیابان ها هم پر از گل می شوند.

هوای بهار هم خیلی خوب است نه مثل زمستان سرد است که مجبور باشیم لباس خیلی گرم بپوشیم و نه مثل تابستان خیلی گرم است به همین خاطر من بهار را خیلی دوست دارم.