بازپروری مثل نویسی از دل برود هرآنکه از دیده برفت
بازنویسی مثل نویسی از دل برود هرآنکه از دیده برفت
انشا درباره مثل نویسی از دل برود هرآنکه از دیده برفت
پایه دوازدهم صفحه۲۶ مثل نویسی از دل برود هرآنکه از دیده برفت
آدم ها موجودات عجیبی اند، زود دل می بندند و عادت می کنند و زود دل می کنند و فراموش می کنند. از دو روز دنیا یک روز و نیمش را در حال دل بستن هستند و نیم روز باقی مانده را در حال حسرت و پشیمانی از آن. اما می رسیم به این ضرب المثل که می گوید از دل برود هرآنکه از دیده برفت! همانطور که گفته شد آدم ها زود دل می بندند و زود ادعای عاشقی می کنند اما بعد از گذر چند صباحی با ندیدن و دوری از آن زود فراموش می کنند و به دیگری دل می بندند.
چرخه ی طبیعت اینگونه است تا زمانی که جلوی چشم دیگران هستی و تو را می بینند در یادشان باقی می مانی ولی تا همین که دور شوی و دوری کنی و به قول معروف از جلوی دید آن ها بروی تو را فراموش می کنند. اما بیاییم با دیدی مثبت به این ماجرا نگاه کنیم. بیاییم آدم هایی که با حضورشان در زندگی ما به ما امواج منفی وارد می کنند و دل ما را از سیاهی و کدورت تیره می کنند را از خود دور کنیم به طوری که دیگر آن ها را نبینم تا رفته رفته با ندیدن آن ها از دل و از زندگی ما بیرون روند به دنبال آن دل ها باری دیگر صاف و سفید شوند و کینه از دل ما فراری شود.
با همه ی این اوصاف این ضرب المثل راه و روشی درست را پیش روی ما می گذارد آن ها سنجش و آزمونی است که انسان می تواند در مسیر زندگی از خود بگیرد بر فرض مثال اگر ادعای عشق و محبت کرد مدتی را از او دوری کند، اگر هم چنان در یاد او بود آن موقع به این نتیجه می رسد که نیامده که برود آمده تا بماند و در زندگیش نقش آفرین باشد و گر نه هر آدمی که مهم نباشد خیلی زود با دوری از آن از دل می رود. آیا شما در زندگی چنین تجربیاتی داشته اید؟