درباره عید مبعث انشا در مورد عید مبعث برای کودکان شعر در مورد مبعث داستان بعثت پیامبر برای کودکان شادی مسلمانان در عید مبعث انشا در مورد حضرت محمد مردم در عید مبعث چه کارهایی انجام می دهند
انشا در مورد مبعث به سبک ادبی
مبعث به آرامی جریان دارد و غار حرا، لحظههای شکوهمندی را به تماشا نشسته است. لحظههایی که فرشتگان گرانقدر و ملائک مقرب درگاه باریتعالی برای درک آن مشتاق هستند و صف در صف جبرئیل را همراهی میکنند.
حرا در کناره مکه و مکه در سکوت و ظلمت فرو رفته است. محمد(ص) از آسمان نور میجوید. مدتها بود که میآمد تا با خدای خود خلوت کند و امشب آسمان به فرش نزدیک شده است تا اوج روح فرشیان را با مقیاسهای آسمانی بسنجد و ناتوان است و «اقرا بسم ربک...» زمین را میلرزاند.
دقایقی میگذرد تا محمد صلی الله علیه و آله آرام و قرار یابد و رسالت را با جان و دل بستاند؛ و آنگاه و اینک تنها امین زمینیها نیست؛ او امین آسمانیان شده است. او امین وحی الله، امین خداوند است و این بار، امانت، آیههای روشن وحی است و صاحبان امانت، آن سوی حرا. به قلب او سخنها ریختهاند و او را به سمت قومی جاهل و نادان فرستادهاند. محمد باید از کوه سرازیر شود و به سمت آنان بشتابد. باید آنها را نیز در این معجزه سهیم کند.
او «رحمة للعالمین» است. امین خدا از کوه پایین میآید و خداوند، از جلوه ذات خود بر روی زمین، میبالد به فرشتگان و از پنجرههای آسمان، عرشیان، سرک میکشند تا بار رسالت را بر روی دوش خیرالمرسلین ببیند؛ و امین خدا با گامهای استوار، به سمت خانه در حرکت است. عطر آیههای روشن آسمان بر لبانش جاری است. قلبش از معارف آسمان و زمین آکنده است. روحش از پلههای آسمان بالا رفته است و درجههای روشن نور را بی پروا از زیر گام هایش میگذراند. عظمت انسان مشهود است بر اهل آسمان و زمین. روشنی، تازه تولد یافته است در کوچه پس کوچههای داغ مکه و آیهها از زبان انسان، آهنگ دیگری دارد؛ آهنگ عبودیت، آهنگِ «وحده لا اله الا هو»، «قولو لا اله الا الله تفلحوا» و گویی زمین است که مبعوث شده است و بار آسمان اینک بر دوش زمین است. زمین، استوار، آسمان را بر دوش دارد. زمین، مرکز ثقل آفرینش است و محمد صلی الله علیه و آله، معجزه خاتم و این است معنای بعثت.
حرا در کناره مکه و مکه در سکوت و ظلمت فرو رفته است. محمد(ص) از آسمان نور میجوید. مدتها بود که میآمد تا با خدای خود خلوت کند و امشب آسمان به فرش نزدیک شده است تا اوج روح فرشیان را با مقیاسهای آسمانی بسنجد و ناتوان است و «اقرا بسم ربک...» زمین را میلرزاند.
دقایقی میگذرد تا محمد صلی الله علیه و آله آرام و قرار یابد و رسالت را با جان و دل بستاند؛ و آنگاه و اینک تنها امین زمینیها نیست؛ او امین آسمانیان شده است. او امین وحی الله، امین خداوند است و این بار، امانت، آیههای روشن وحی است و صاحبان امانت، آن سوی حرا. به قلب او سخنها ریختهاند و او را به سمت قومی جاهل و نادان فرستادهاند. محمد باید از کوه سرازیر شود و به سمت آنان بشتابد. باید آنها را نیز در این معجزه سهیم کند.
او «رحمة للعالمین» است. امین خدا از کوه پایین میآید و خداوند، از جلوه ذات خود بر روی زمین، میبالد به فرشتگان و از پنجرههای آسمان، عرشیان، سرک میکشند تا بار رسالت را بر روی دوش خیرالمرسلین ببیند؛ و امین خدا با گامهای استوار، به سمت خانه در حرکت است. عطر آیههای روشن آسمان بر لبانش جاری است. قلبش از معارف آسمان و زمین آکنده است. روحش از پلههای آسمان بالا رفته است و درجههای روشن نور را بی پروا از زیر گام هایش میگذراند. عظمت انسان مشهود است بر اهل آسمان و زمین. روشنی، تازه تولد یافته است در کوچه پس کوچههای داغ مکه و آیهها از زبان انسان، آهنگ دیگری دارد؛ آهنگ عبودیت، آهنگِ «وحده لا اله الا هو»، «قولو لا اله الا الله تفلحوا» و گویی زمین است که مبعوث شده است و بار آسمان اینک بر دوش زمین است. زمین، استوار، آسمان را بر دوش دارد. زمین، مرکز ثقل آفرینش است و محمد صلی الله علیه و آله، معجزه خاتم و این است معنای بعثت.